Saturday, December 31, 2005

2006 Happy New Year 2006


Dear Friends, relatives and you special one
My parentsAliandnaiermylovelysisterandbrotherpejvakanadpedram

andyouallmybelovedfriendandyouspecialoneginamaryamhelenafarid

bardiamarjanminoohomaamandachristinesiminkumiyukomaniaranko

mamiemiheesunsoohyongkanaeimasumitoniseramattlisanattyjamie

gabrielleabbycrisninayasamanmichellemehranshahabmohsenseid

siyamakniloofaronuramirshahryarhoomanaidinalahealikitparisamahsa

simaarashelhammehrnooshrahimeltefatjamshidazinatoosabehnamramin

allaaryanyasharshabnamfarzinasalsepidehbaharehramtinnedamehdifarshad

feryaljiwonkavehhamidmarykazemmanihootanmeratmaziarneginparivash

parvinsalarsalmaandrubeverlychisatohazelkatayoonmohammadnahidemad

hamidehkatehomajalehmobinanarimansamkellyporoshaathoseinjerardo

gitiironkamranshahramtarotorontoiraniangrouphayedehhassan

(if I forget your name pls let me know)


A big "Thank You" to each and everyone of you, for the huge help and kindness. I are sure that
without you, 2005 would have been extremely boring. I am counting on your continued support in 2006 and in the future ahead of us...........................................

I wish you all a magical Festive Season filled with Loving Wishes and Beautiful Thoughts.

May 2006 mark the beginning of a Tidal Wave of Love, Happiness and Bright Future.

Tuesday, December 27, 2005

مانی آ


پولک های لباست
کف خانه ام
روی مبل
و تخت را طلایی کرده
آیا صدایت فاصله است
و یا نگاه
پولکها برق می زند

نوشتن




شاید وسواس بیهوده ای است
روزهایی است که برای نوشتن روز نیست
روزهای پر سر و صدا
و شاد
اما برای نوشتن نیست

Wednesday, December 21, 2005

Merry Christmas

Merry Christmas
با یکدیگر به مزامیر و تسبیحات و سرودهای روحانی گفتگو کنید و در دلهای خود به خداوند بسرایید و ترنم نمایید
افسیان 19-5

Tuesday, December 20, 2005

آواز


خوش ترین ایام عمرم
لحظه های آواز خواندنم بود
و می خواندم
فریاد می زدم
و صدایم
از شعرهایم می گفت

Tuesday, December 13, 2005

عصرهای نینا


عصرهای من رنگ و بوش عوض شده
ولی همان حس را داره
عصرهام اینجا بوی غذا و ادویه کره ای میده
کمی اسپایسی و با الکل که گاهی از مختصر فراتر است
دوستش دارم
و لی به جرات دلم برای عصرهایی که با او داشتم
کافی شاپ کازه مرکز خرید ونک
تنگ شده

Monday, December 12, 2005

دوست


این راه کجا میرود
اولین بار است گذاشتم خودش برود
کمی شناوری
و شاید مسئولیتی بی تعهد

Friday, December 09, 2005

ایست


گاهی اتفاق می افتد
دیدن حرکت عقربه دقیقه
و همان یک لحظه
معنای حرکت یا سکون است

Wednesday, December 07, 2005

مرگ


هر وفت خواستید بروید
بروید ایران
خودش خواهد برد شما را
شاید حتی شهید شناخته شوید
و شاید اولین و بزرگترین مرده شهر
بروید که هوا هم
شما را خواهد برد

Tuesday, December 06, 2005

Wish You Were Here



I fall asleep thinking of you.
Dreaming of things i wish were true.
As i wake i shed a tear,
cause i awake with out you here


By Keith D. McCoy

Sunday, December 04, 2005

نه در ماندن سکونی


پایم توان ماندن نداشت
می لرزید که برود
هوایم ماندن بود
نفس نداشت
خانه ات دلگیر نبود
دلت با من نبود

Saturday, November 26, 2005

شاید


از عشق دور مانده ام
یا او از من
نوشتن هم درمان نیست
و الکل
و بی خوابی
شاید همان گذر قدیمی است
که گاهی سر می زند
شاید

Friday, November 25, 2005

بالا


فرق نمی کند کدام کتاب
از کدام مرد
و چرا فقط مرد
شب می خوانیش یا صبح
و شاید پنج بار
هرچه هست از درون می خوانیش
و می دانی که هست
و خوب بودن

Thursday, November 24, 2005

برف


برف دوست دارم
آره خوشگله
ولی همش میره تو چشم آدم
بریم برف بازی یه روز
چشمهات را هم من مواظبم

Friday, November 18, 2005

You're beautiful

My life is brilliant.

My love is pure.

I saw an angel.

Of that I'm sure.

She smiled at me on the subway.

She was with another man.

But I won't lose no sleep on that,

'Cause I've got a plan.



You're beautiful. You're beautiful.

You're beautiful, it's true.

I saw you face in a crowded place,

And I don't know what to do,

'Cause I'll never be with you.



Yeah, she caught my eye,

As we walked on by.

She could see from my face that I was,

Fucking high,

And I don't think that I'll see her again,

But we shared a moment that will last till the end.



You're beautiful. You're beautiful.

You're beautiful, it's true.

I saw you face in a crowded place,

And I don't know what to do,

'Cause I'll never be with you.

You're beautiful. You're beautiful.

You're beautiful, it's true.

There must be an angel with a smile on her face,

When she thought up that I should be with you.

But it's time to face the truth,

I will never be with you.

Monday, November 14, 2005

قطعه


یکی از همان روزها ما دو طرف نشسته بودیم
و یکی از همان عصرها
همان جا تو جام جم فهمیدم
قطعه پیدا شده
و شبی از همان شبها
دیدیم که دیگر قطعه ای گم شده وجود ندارد
و صبح شد
و فرداش
فرداترش
و بازهمان قطعه گم شده

Thursday, November 10, 2005

و باز من


وقتی که عاشق می شوی
و هیچ کس نمی داند
خودش هم نمی داند
و باز تنهایی
ولی ابر زیر پایت
نرم تنی میکند
و تو خوشحالی

پدر


همیشه واهمه ام
از دیده نشدن و ندیدن
و همان تقارن گرد زمان است
و شاید تنها هجومی است
چشم تر می آید و
بعد هیچ

Sunday, November 06, 2005

خواست تو


و چقدر از طراوت به دور
هوای نفسی که فقط
برای نفس بود
و من
ساده بودم

Friday, November 04, 2005

.....توی قاب خیس این پنجره ها

نینا را ندیدم ولی دوستش دارم
احساسش را و حضورش را
و هر چه که می نویسه
و آنهایی که نمی نویسه
و برای یکسال بودنش

Monday, October 31, 2005

سنت


You are not a fucking virgin now,
I'm proud of you.

Saturday, October 29, 2005

آوا

مرا آوی نی بردست
نه نی زنی نبود
فقط از درون بود
و من
با صدا رفتم
و رسيدم
نه هنوز در راهم

Monday, October 24, 2005

هر کاری کردم این را ننویسم نشد

ye zarbol masale ke migan khoda age be dokhtara etminan dasht ona ro polomp shode nemiafarid

Thursday, October 20, 2005

نبود


صبح
موهایت را رو تخت
دور و بر تخت دیدیم
ولی هنوز تنها بودم
گرمای دو روزه تنت هم
درمان نبود

Sunday, October 16, 2005

تو مست و من ...


بوسه مستی بوس است
بوسه بیداری از رویا

Friday, October 14, 2005

تو در پنجره ات



صدای نگاه تو که می آيد
من
تنها به نوازش قاب پنجره ای می روم
که هرگز
نداشته ام

Thursday, October 13, 2005

experienc


بالش برات خریده بودم
سرت را روش نذاشتی
خودم خوابیدم

Wednesday, October 12, 2005

Tuesday, October 11, 2005

پنجره


شبها تنها رو تختم می خوابم
از پنچره درختم را می بينم که داره زرد ميشه
نه از درد
از پاييز که راه رفتن است
ولی شادی گرمی به نفسم تعلق می دهد

Saturday, October 08, 2005

You start dying slowly



You start dying slowly,
If you do not travel,
If you do not read,
If you do not listen to the sounds of life,
If you do not appreciate yourself

You start dying slowly,
When you kill your self-esteem,
When you do not let others help you.

You start dying slowly,
If you become a slave of your habits
Walking everyday on the same paths…
If you do not change your routine,
If you do not wear different colours,
Or you do not speak to those you don’t know

You start dying slowly,
If you avoid to feel passion
And their turbulent emotions;
Those which make your eyes glisten
And your heart beat fast

You start dying slowly,
If you do not change your life
when you are not satisfied with your job, with your life,
If you do not risk what is safe for the uncertain,
If you do not go after a dream,
If you do not allow yourself,
At least once in your lifetime,
To run away from sensible advice…

Start living today
Run risks today!
Do something today!

Do not allow yourself to start dying slowly

DO NOT FORGET TO BE HAPPY

- pablo neruda

Friday, October 07, 2005

تولد

هر کس روزهای خاص برای خودش در سال دارد
بعضی روزها هم با دیگران مشترک است
پارسال روز من ( ما ) شادی داشت
امسال روز من شادی قشنگ خودش را دارد

Wednesday, October 05, 2005

2007 DV Lottery Instructions ( USA Green card Lotterry )

2007 DV Lottery Instructions
DV Lottery Instructions
The congressionally mandated Diversity Immigrant Visa Program is administered on an annual basis by the Department of State and conducted under the terms of Section 203(c) of the Immigration and Nationality Act (INA). Section 131 of the Immigration Act of 1990 (Pub. L. 101-649) amended INA 203 to provide for a new class of immigrants known as "diversity immigrants" (DV immigrants). The Act makes available 50,000 permanent resident visas annually to persons from countries with low rates of immigration to the United States. The instructions for the 2007 Diversity Immigrant Visa Program are also available in PDF Format .

او

هنوز هم نمی دانم می زنم
همانگاهی که فکر می کنم باید باشد
و نیست
و بعد
چیز دیگری خواهد بود
اما
از نمی دانم به او می رسم
همین است رسم دعا

Thursday, September 29, 2005

خواب

هوای جدیدی بود
تعلق خاطر نداشت
اما
نفس را تازه کرد

Monday, September 26, 2005

امروز و امشب

به خاطر تمام امکاناتی که دارم
به خاطر همه آسایش و آرامشی که دارم
و به خاطر تمام لطفها و نعمتها
از خدا و خانواده ام متشکرم
آمین

Wednesday, September 21, 2005

KLMB

KLMB
واقعی بود
اثرش را هنوز احساس می کنم

Monday, September 19, 2005

I am persian

Iran is a land of extraordinary diversity, geographically, climatically and ethnically. To many Europeans the word Persia is evocative of beautiful works of art- carpets, tiles, fine ceramics, miniatures and metal-work. Or they might think of Persian poets such as Hafez, Saadi or Omar Khayyam, who are often quoted in translation. Yet these artistic and literary accomplishments all date from the Islamic era. Much less well known, but no less fascinating, are the art and history of ancient Persia, or Iran.
Although the very early history of man in Iran goes back well beyond the Neolithic period, it begins to get more interesting around 6000 BC, when people began to domesticate animals and plant wheat and barley. The number of settled communities increased, particularly in the eastern Zagros mountains, and handmade painted pottery appears. Throughout the prehistoric period, from the middle of the sixth millennium BC to about 3000 BC, painted pottery is a characteristic feature of many sites in Iran.


continue

Friday, September 16, 2005

دعای تو

هر آنچه که در ذهن توست
به یقین همان دعایی است
که
صبح مرا شاد کرده
او را دوست دارم

Monday, September 12, 2005

ایرانی

:یک ایرانی تو اتوبوس می گفت
یک ایرانی را می شناختم که خوشبختانه دیگر نمی شناسمش
دیدم من هم دیگر بعضی ها را نمی شناسم




...............................

Friday, September 09, 2005

جدار


خوب بود صدای نفسهای من
در درآميختن با تو
اما
شايد جداری بود

چرا


داشتم فراموشت می کردم اما باز دوباره دیدمت تو غمها غوطه ور شدم چرا؟
داشتم فراموشت می کردم اما تا صدات رسید به گوش من شکستم بی صدا چرا؟

Tuesday, September 06, 2005

من سبزم


سبز تر از من نخواهد بود
بهار هر ساله ات
من
در باد قدم می زنم

Monday, September 05, 2005

گوشه دایره

در دایره، چرخیدنت را
از این دور می بینم
عجیب این است که هنوز به دنبال گوشه اش هستی

Wednesday, August 31, 2005

چهار سال پیش

نهم شهریور
چهار سال پیش
نهم شهریور
امسال

Monday, August 29, 2005

دامن تو

گیتار کهنه من
همان ساز تنهای تنهایی من
تنهاتر از همیشه
در غربت گرد گرفته تو
بی صدا شکسته
روزی گیتار من هم
دامنت را خواهد گرفت

Friday, August 26, 2005

مرگ تو

کشتن
حتی کشتن در میان کلمات هم کار ساده ای نیست
اگر از کاشتن با کشتن برسی
دیگر ساده نخواهد بود
تو را در میان کلمات کاشتن و کشتن
آیا محال است ؟

Wednesday, August 24, 2005

این وسیع

یک تبادل یک طرفه
نه یک تخلیه
شاید دزدی محترمانه
حالا راحتترم
اما گاهی
روحم
از بودنت در این وسیع
به خارش می افتد

Wednesday, August 17, 2005

گور خالی من

این گوری که سرش گریه می کنید مرده توش نیست

Thursday, August 11, 2005

نوزاد نابغه

همه چيزازوقتي شروع شدكه به دنيا آمدم.اولين بار وقتي دكتر بادستهاش منواز شكم مادرم درآورد ودوتازد دركونم به جاي گريه گفتم:آخ كس كش.دكتر يك لحظه جاخورد.اما بعدفكركرد يكي از پرستارهاست ومنو زمين گذاشت وبعداز دعوا اونواز اطاق عمل بيرون كرد.يعني چي؟چه اتفاقي درمورد من افتاده بود.مگه نه اينكه يك نوزادنميتونه فكركنه؟پس چطور من تمام اتفاقاتي كه دركنارم مي افتاد راميفهميدم؟وقتي به اطاق بچه ها رفتم.دختري كه كنارم خوابيده بودخيلي به من نگاه ميكردوميخنديد.باخودم گفتم نكنه كونه؟اما نه،آخه بچه 1 روزه هم مگه كون ميشه؟تصميم گرفتم كمي درمورد خودم فكركنم.چي شده كه من اينطوريم واين خصوصيت رو دارم.خدايا داشتم ديوونه ميشدم.آخرين چيزي كه به يادم مي اومداين بودكه من يك زن را داشتم ميكردم.آخه پس چطور سراز اينجا درآورده بودم.نكنه مثل بعضي از بچه ها كه از پدرو مادرشون بعضي مريضيها رابه ارث ميبرند من از پدرم عقلشو به ارث بردم.يعني همچين چيزي ممكنه؟

خانه عمو

صداي تار و ستار و دف و سنتور
اينجا
حال تازه اي داشت
با خود فريبي نوازنده جوان
ولي خوشايند

Friday, August 05, 2005

قهوه ترک


فنجان هایی که هر روز غروب
داغ می نوشیدیم
تا مام برایمان از امروزی که اینجا هستیم
و حال قدرش نمی دانیم
بگوید
چه گرم بود نوازش قهوه

Thursday, August 04, 2005

تو

اینجا را بدون تو دوست دارم
او می گفت
من باور نمی کردم
راست می گفت
اینجا را بدون تو دوست دارم

Tuesday, August 02, 2005

از رامونا امیری

عاشق شو انگار که هیچوقت دلت نشکسته! کارکن انگار که محتاج پول نیستی! و جوری برقص که انگار هیچکس نگاهت نمی کنه!

Thursday, July 28, 2005

باد و باران و ما

مطلب قبل را نوشتم چون یاد آن روز بارانی روی پل فردیس و روزهای برفی و بارانی همان سال افتاده بودم

Wednesday, July 27, 2005

شب بود بیابان بود ...کلیک کن و گوش کن

شب بود بیابان بود زمستان بود
بوران بود سرمای فراوان بود
یارم در آغوشم هراسان بود
از سردی افسرده و بی جان بود
در فکر غم سیمین بر خوشگل
از جسم و جان خود بودم غافل
می کوشیدم بهرش از جان و دل
می بردمش با خود سوی منزل
گیسویش از باد و باران گشته آشفته
بر مویش گویی مرواید غلطان سفته
طی شد راه دشوار آخر بر من و یار
با بوسه گرمی به او دادم
با لبهای چون غنج بر رویم زد لبخند
بردم همه رنج و غم از یادم
گیسویش از باد و باران گشته آشفته
بر مویش گویی مرواید غلطان سفته
شب بود بیابان بود زمستان بود
بوران بود سرمای فراوان بود
یارم در آغوشم هراسان بود
از سردی افسرده و بی جان بود
در فکر غم سیمین بر خوشگل
از جسم و جان خود بودم غافل
می کوشیدم بهرش از جان و دل
می بردمش با خود سوی منزل

Saturday, July 23, 2005

ای عجب

اینجا مهمان داشتیم
دخترشان شبیه پرطلا بود
دلم براش خیلی تنگ شده

Friday, July 22, 2005

معادله

معادله بی جوابی است
حرفهایت
خنده هایت
مهربانیت
نامه هایت
و حالا
نه ریاضیات
و نه احساس
به جواب
نمی رساندش

Wednesday, July 20, 2005

عطر تو

داشتن ورزش می کردم بوی عطر تو آمد ، باور نمی کردم تو نباشی. با خوشحالی دور و برم را نگاه کردم دختر دیگری بود با بوی عطر تو . تصمیم گرفتم امشب از باقیمانده عطری که به من دادی به رختخوابم بزنم و بخوابم

Tuesday, July 19, 2005

ساعت شماته دار

هر صبح
زنگ تلفن من
ساعت شماته دار تو بود
همیشه کوک و نگران
از دور
حالا به این نزدیکی ام
کوکم نمی کنی

Wednesday, July 13, 2005

آبی

بدون تو آبی
و آبی تر خواهد شد
چقدر زندگی زیباست

Monday, July 11, 2005

شکر خدا

شکر خدا که هر چه طلب کردم از خدا
بر منتهای مطلب خود کامروا شدم

Thursday, July 07, 2005

CHAT

(7/7/2005 10:08:48 AM): barat moteasefam
(7/7/2005 10:08:50 AM): bayadam javab nadi chon mitarsi
(7/7/2005 10:09:36 AM): vali az oni ke bayad betarsi nemitarsi
(7/7/2005 10:10:28 AM): barat moteasefam
(7/7/2005 10:10:48 AM): kalayegh harche layegh
***
CHAT AZ NOE IRANI

Tuesday, July 05, 2005

نفرین

الهی سقف آرزوت خراب بشه روی سرش
بیای و ببینی که همه حلقه زدند دور و برش
الهی که مریض بشه ، پیغام بده که زود بیا
وقتی که آنجا برسی بسته شه آن چشمهای ترش
الهی که روز وصال طوفان شه از سمت شمال
هیچی از آن روز نمونه بجز گلهای پرپرش
قسم می خوردی با منی ، قسم می خوردی به خدا
خدا الهی بزنه تو کمرش تو کمرش
من اهل نفرین نبودم چه برسه که تو باشی
بیاد الهی خبرت بیاد الهی خبرت
عمرت الهی کم نشه اما پر از غصه باشه
زجرهای که به من دادی بکشی تا آخرش
الهی که یک روز خوش از تو گلوت پایین نره
رسوای عالمت کنند آن چشمهای در به درت
قسم می خوردی با منی ، قسم می خوردی به خدا
خدا الهی بزنه تو کمرت تو کمرش
من اهل نفرین نبودم چه برسه که تو باشی
بیاد الهی خبرت بیاد الهی خبرت
می خوام بدونم قدر من عاشقت است ؟ دوست دارد؟
این که رها کردی من را می ارزه به دردسرش
هرچی بدی کردی به من الهی آن با تو کند
ببینی که دیگری به جات رفته شده همسفرت
الهی که مریض بشی ، پیغام بدی که زود بیا
وقتی که آنجا برسی بسته شه آن چشمهای ترت
الهی سقف آرزوت خراب بشه روی سرش
بیای ببینی که همه حلقه زدند دور و برش

Saturday, June 25, 2005

رییس جمهور جدید

من دیگر جایی نمی گم ایرانی هستم
تا چهار سال باید هرجا خبری از ریاست جمهوری ایران باشه فرار کنم تا کسی نفهمد من ایرانی هستم
فکر کنم فقط بتوانیم تو کتاب رکوردها به عنوان بی ریخت ترین رییس جمهور دنیا اسمش را در کنار ایران ثبت کنیم

Wednesday, June 22, 2005

انتخابات

در روایات آمده است چون دوره آخر زمان فرا رسد
خداوند حیواناتی را بر انسان مستولی می فرماید
که انسان از ترس بر کوسه پناه می برد

Sunday, June 19, 2005

جمعه

اینقدر بدین تا جونتون در آد

Tuesday, June 14, 2005

صدایی از درون

صبح را تا ظهر می روم
و
غروب رو به آسمان
و شب در بستر اندیشه هزار
و صبح
امید

Sunday, June 12, 2005

پراز همه

پر از همه است
و چشمم همه را می بیند
نقطه عطف نگاه و نیایش
خواست و پرواز
همین جاست

Friday, June 10, 2005

دیگر از تو

هیچ
هرچه
همه
از دل برود هر آنکه از دیده برفت؟
تو باور نداشتی

Sunday, June 05, 2005

سکوت

فقط نگاه می کنم
و نگاه می کنم
و نگاه می کنم
صبح بعد به تو خواهم پیوست

Wednesday, June 01, 2005

تاریخ

تاریخ ما به زمان اولین جوامع بشری بر میگردد
ادعای ما همیشه از همه بیش است
و نگاه ما بیشرم تر از هر امتی
پر از حرفیم اما عمل
از مگس کمتر
در ادعا فقط ایرانی هستیم

Monday, May 30, 2005

ایرانی

گاهی از ایرانی بودن شرم دارم

Sunday, May 29, 2005

شب

شب است و شراب و انتظار
صدای ساکت تلفن
چشم خواب و بیدار
و من
می دانم

Thursday, May 26, 2005

فاصله

دلم برای " سلام عزیز " گفتن تو تنگ شده

Sunday, May 22, 2005

خارج از موضوع


تست های فرهنگی هنری
هنرپيشه معروف سينما ؟
الف) محمدرضا گلزار
ب) محمدرضا علفزار
ک) محمدرضا گندمزار
ش) محمدرضا دشت
هنرپيشه مرحوم سينما ؟
الف) رضا ژيان
ب) رضا ماکسيما
ک) رضا فولکس
ش) رضا خاور
هنرپيشه مرحوم فيلم "ممل آمريکايي" ؟
الف) نعمت الله گرجي
ب) نعمت الله ساقه طلايي
ک) نعمت الله شيرين عسل
ش) نعمت الله مينو
هنرپيشه زن معروف سينما ؟
الف) هديه تهراني
ب) کادوي تهراني
ک) چشم روشني تهراني
ش) قابل نداره تهراني
بازيگر چشم روشن سينما و تلوزيون ؟
الف) پارسا پيروزفر
ب) فارسا فيروزپر
ک) پارسا پيروزپر
ش) فارسا فيروزفر
يکي از آهنگ هاي منصور ؟
الف) ديوونه
ب) ... خل
ک) منگل
ش) عجوج مجوج!
خشايار اعتمادي چه سبکي مي خواند ؟
الف) پاپ
ب) اسقف
ک) راهبه
ش) موبد
تست های ورزشی
مربي و بازيکن اسبق پرسپوليس ؟
الف) علي پروين
ب) علي شهين
ک) علي مهين
ش) علي دمبه
کشتي گير گردن کلفت ايران ؟
الف) عباس جديدي
ب) عباس قديمي
ک) عباس نيو
ش) عباس آپ تو ديت
تيم فوتبال آباداني ؟
الف) نفت آبادان
ب) بنزين آبادان
ک) گازوئيل آبادان
ش) استقلال اهواز
باشگاه انگليسي ؟
الف) ميدلزبرو
ب) ميدلزبيا
ک) ميدلزبودي حالا
ش) ميدلزپاشو برو گمشو
بازيکن بوسنيايي سابق بايرن مونيخ ؟
الف) حسن صالح حميدزيچ
ب) حميد صالح حسنزيچ
ک) حسن حميد صالحزيچ
ش) بابا چند نفر به يه نفر ؟؟؟
دروازه بان انگليس در جام جهاني ١٩٩٨ فرانسه ؟
الف) ديويد سيمن
ب) ديويد سيمثقال
ک) ديويد سيگرم
ش) ديويد سيتن
مهاجم سال هاي دور منچستر يونايتد ؟
الف) اندي کول
ب) اندي سرشانه
ک) اندي پشت بازو
ش) اندي مرسي هيکل
مهاجم تيم ملي هلند و آرسنال ؟
الف) دنيس برگکمپ
ب) دنيس اروين
ک) دنيس وايز
ش) دنيس تريکو
تست های علمی تفريحی

مساحت دايره چقدر است ؟
الف) ٢ متر
ب) ٥/٢ متر
ک) بيشتره
ش) صبر کن بپرسم
سرعت نور چقدر است ؟
الف) خوب است
ب) بد نيست
ک) شما چطوري ؟
ش) چه خبر ؟
کدام عبارت زير بايد فيلتر شود ؟
الف) cosx
ب) 2sin2x
ک) cotghx
ش) tg3x
کدام دانشمند جاذبه زمين را کشف کرد ؟
الف) نيوتن
ب) کيلوگرم
ک) متر بر مجذور ثانيه
ش) نيترات مس
ماري کوري کاشف چه بود ؟
الف) اورانيوم
ب) آلومينيوم
ک) آلمانيوم
ش) لوئي پاستور
در بيت زير چه صنعتي به کار رفته است ؟
"بي وفايي ، بي وفايي ، دل من از غصه داغون شده"

الف) ايهام
ب) صنعت نفت
ک) صنعت پتروشيمي
ش) صنعت آبکش سازي
شاعر قرن ده دوازده؟
الف) هاتف اصفهاني
ب) ابي اصفهاني
ک) اندي اصفهاني
ش) سياوش قميشي اصفهاني
فعل "خوردن" را صرف کنيد ؟
الف) چشم
ب) صرف شده
ک) ميل ندارم
ش) نوش جان


يکي از وسايل مربوط به فيزيک که در عينک ، تلسکوپ و ميکروسکوپ به کار ميرود ؟
الف) عدسي
ب) کاچي
ک) فرني
ش) لوبيا با دوغ
دانشمندي که بين بار الکتريکي و جرم الکترون ها و سرعت حرکت آنها رابطه اي نوشت ؟
الف) تامسون
ب) واشنگتني
ک) بمي
ش) شهسواري
شاخه اي از علم فيزيک ؟
الف) مکانيک
ب) باطري ساز
ک) بوسترساز
ش) کمک فنرساز
نويسنده "منطق الطير" کدام شاعر است ؟
الف) عطار نيشابوري
ب) نجار نيشابوري
ک) سمسار نيشابوري
ش) کوپن فروش نيشابوري
يکي از اشکال ماده ؟
الف) گاز
ب) يخچال
ک) بخاري
ش) ماشين ظرف شويي
نام ديگر اسيد فرميک ؟
الف) جوهر مورچه
ب) جوهر مورچه خوار
ک) جوهر پلنگ صورتي
ش) جوهر سرندي پيتي
نام گاز سرد کننده يخچال هاي قديمي ؟
الف) فرعون (فرئون)
ب) نمرود
ک) ابرهه
ش) خسرو پرويز
نام ديگر گازهاي بي اثر مثل هليم ، نئون و ... ؟
الف) گازهاي نجيب
ب) گازهاي سر به زير
ک) گازهاي باوقار
ش) کلا بچه هاي خوبي هستن

وقت شما به پايان رسيد . لطفا ماوس های خود را بالا بگيريد

Friday, May 20, 2005

پروشات

من بی تو دمی قرار نتوانم کرد
احسان تو را شمار نتوانم کرد
گر بر تن من زبان شود هر مویی
یک شکر تو از هزار نتوانم کرد

Thursday, May 19, 2005

دریچه

تنها روزنه ای است که از درون آن نور را لمس خواهی کرد
مبادا سایه ای نور را از تو دریغ کند

Sunday, May 15, 2005

از وبلاگ نینا

.....ديدن دستی که مثلا از پنجره يک قطار بيرون آمده و تکان ميخورد و دورتر و دورتر ميشود..شايد يکی از بهترين و قابل تحمل ترين صحنه های جدايی باشد. همانقدر که تو توانسته ای به ايستگاه قطار بيايی و صاحب آن دست را تا درون قطار همراهی کنی و بعد منتظر بايستی تا قطار راه بيافتد و کم کم از ايستگاه فاصله بگيرد و تو شاهد آن دستی باشی که در هوا تکان ميخورد و دورتر و دورتر ميشود..حکايت از قابل پيش بينی بودن ماجرا ميکند..که وقتی ماجرايی قابل پيش بينی باشد طبعا کمتر ناراحت کننده است.به نظر من بدترين و غيرقابل تحمل ترين شکل جدايی اين است که دورتر و دورتر بشوی..اما هيچ چيز تکان نخورد! و اين غيرقابل پيش بينی ترين شکل جدايی است!اينکه در کنارش باشی ..انقدر که اگر دستت را دراز کنی به دستهايش برسی..نگاهش کنی ..لمسش کنی ..اما حسش نکنی
....دور باشد
....رفته باشد
....بی هيچ نشانه ای
....بی هيچ تکان دستی
....بی هيچ خدانگهداری

Friday, May 13, 2005

فردا

فردا از مرز 31 خواهم گذشت
پله سی و یکم را دور از خانواده و همپنان در نمی دانم بالا می روم
اما شناختم و دانستم که تو ، او و بعضی دیگر و من سمتمان کدام است
من می روم
و می دانم تا بلندای پریدن من
کسی به جرات نخواهد بود
و
همیشه در شکر خدا

Thursday, May 12, 2005

شب تا صبح

دیشب
مثل گذشته
تا صبح بیدار بودم و
کار خوب را دوباره تجربه کرد

Monday, May 09, 2005

شب و سقف

به سقف اتاق نگاه می کردم
خوابم نمی برد
در نقش سقف طرحی از همه چیز ظاهر شد
****
We enjoy the quiet
moments together.

Sunday, May 08, 2005

ستایش

از نمی دانم ها وقفه ای دور نیستم
هر شب
به ستایش می روم
و می پرسم از او
از نمی دانم ها
****
I now
understand exactly
what soul mate
means.

Wednesday, May 04, 2005

هدف یا وسیله

هر کسی می تواند هدف باشد ، وسیله باشد یا هم هدف باشد و هم وسیله. در هر صورت برای دیگری مفید است ولی بهای متفاوتی دارد. از تو که هر روز برای من توانستی هدف ، وسیله یا هر دو آنها باشی بسیار ممنون هستم
****
You're Pretty Good at emotional , communication ,
when you Want to be.

Monday, May 02, 2005

خدا در کنار من است

خدا در کنار من است
همیشه در ساکت ترین لحظات
و
روزها و شبهای بی خوابی
مرا از هوش می برد
و فقط شکر
و بودن
*****
You make me feel
precious, cherished,
and desired.

Sunday, May 01, 2005

آنچه که هست

به راستی
هر آنچه که هست می شود
از درون ماست
و تو می پنداری بر تو غالب است
باز هم چشمهای نشسته تار می بیند
مثل همیشه
*****

You'll try anything once
to see if you like it.

Saturday, April 30, 2005

نگاه

نگاه می کنی
همه جا هستند
و در کنار تو
و فقط باید حرکت کنی
ترجیح می دهی
هنوز فقط نگاه کنی
*****
We've learned
from the mistakes
we've made
together.

Tuesday, April 26, 2005

روز مقدس

پاک و بی صدا آمد
و ماند
و راهی ساخت
تا او
*****

I never played
hard to get
with you , because
I didn't want to hurt your feeling.

Monday, April 25, 2005

هوشیاری

من مست و تو دیوانه
ما را که برد خانه
******


I couldn't concentrate on
anything; you were always
touching the edge of my
consciousness.

Sunday, April 24, 2005

شبی از شبها

شبی از شبها
از همین شبها
جای خلوتی در گوش تو زمزمه خواهم کرد
و تو
آواز خاطره انگیز آن شب دیرین را
زیر لب
زمزمه خواهی کرد
*****

You called me regularly,and
returned my calls right away.

Friday, April 22, 2005

امشب

با تمام وجود خوشحالم
و امشب
چشمهایش در کنارم داشتم
و او
همان بود
به همان سادگی
شکر
******

On each date,
we deepened our
understanding of
each other.

Thursday, April 21, 2005

لبریز خندانی

صبح
با نور پنجره
ملایم و خاطره خواب دم صبح
لبریز خندانی بودم
و مست
خواب همیشه جاری است
*****

I was overwhelmed by the
intensity of my feelings,
but not afraid.

Wednesday, April 20, 2005

شب انتظار

صبح نشده بود
حتی شب هم به پایان نرسیده بود
و من فقط دراز کشیده بودم
او آمد
با لبخند همیشگی
و من از عریانی این لحظه
باز لذت بردم
*****

On our first dates we talked
and talked, each fascinated
by everything the other said.

Tuesday, April 19, 2005

تعبیر

به واسطه اتفاقی که می افتد
متحیر می شوی
و به همان واسطه
خدا را شکر می کنی
و فقط می دانی که خالق در همه جریان دارد
و امید
-----
شکر
*******

I always smile
when I think back to
the little ways you
tried to impress me.

Monday, April 18, 2005

امشب

امروز هم برای بهتر بودن سفید بود
و من
امشب هم
خواب آبی تو را خواهم دید
و شاید تو در همان زمان
مرا در خواب خود داشته باشی
آمین
*********

I can remember every
detail of our first date-
what we wore,
what we talked about,
what I was feeling.

Happier than the birds

You want the girl same as me
You think better than me
But it's easy to see she loves me

You've got more money than me
You're better looking than me
But it's easy to see she loves me

I love her and she loves me
I'm happier than the birds in the trees
You've got money but can't you see
You can't take her love from me

Your work is better than mine
Your marks are higher than mine
But it's easy to see she loves me

You're more attractive than me
But not as happy as me
But it's easy to see she loves me

I love her and she loves me
I'm happier than the birds in the trees
You've got money but can't you see
You can't take her love from me

Sunday, April 17, 2005

هوای زندگی

خلوتی به بزرگی آنجا
و سکوتی به وسعت اینجا
و هوا
همان رنگ اما
جای نفس
و صدای عجیب تو
**********
When I gave you
my phone number
you memorized it.

Saturday, April 16, 2005

نبرد

نبرد از راه دور
شروع دوباره
و من دور
*****
You tried to sound casual
when you asked me out,
but I could tell from your
eyes that you weren't

Thursday, April 14, 2005

همیشه

تا همیشه راهی هست
و شادیش دو چندان است اگر بدانی
این راه فقط یکی است
و تو می روی
و نمی مانی
و شادی

*******
I knew
immediately
that I would find him
irresistible.

Katharine Hepburn on
mwwting Spencer Tracy

Tuesday, April 12, 2005

نمی دانم

با زنمی دانم می زنم
و می دانم
که پس هر نمی دانمی
شادی مضاعف خواهد بود
او مهربان است
آمین
----------
I remember
the first moment I realized
you were interested in me,
and what a thrill that was.

Monday, April 11, 2005

خدا

خدا زمین را آفرید و گفت چه زیباست
سپس مرد را آفرید و گفت چه زیباست
سپس زن را آفرید و گفت
اشکال نداره ، آرایش می کنه

Sunday, April 10, 2005

نمی بینم ، اما می دانم

دور نیست
همان است که حرفش را می شنیدم
اما شاید واقعیت چیز دیگری باشد
****
When we met , I was
immediately intrigued by you
and wanted to find out more.
I still feel the same way.

Saturday, April 09, 2005

خنده

خنده از بی خردان برخیزد
ناصر خسرو
تازه اینجا این خنده را تو چهره بعضی ها دیدم

Friday, April 08, 2005

سایه

اگر سایه اش نباشد
بیهوده است
حتی اگر خودش نیست
سایه اش نور امید است
او
خود
سبب است

Wednesday, April 06, 2005

دور دست

گاهی چشمهایم را باید بشویم
فراموش نکنم رنگها همیشه زیباست
من باید بهتر ببینم

Tuesday, April 05, 2005

پرسه

صدای هوای سینه ای
به من می گوید برو
و من
آرام و بی صدا می روم
او خواهد دانست سمت درست باد کدام است
و من
نگاه می کنم
....و

Monday, April 04, 2005

باور

مردی گفت
کسی خندید
مرد نخندید
او باز خندید
و باز خندید
تا فردا چندی نمانده بود
صبح قبل از طلوع رسید
او نفهمید
و دیگر نخندید
حالا صبح شده بود

Friday, April 01, 2005

هستم ، همیشه تا او هست

اگر دوستش داشته باشی ، دوستت ندارد
اگر دوستش نداشته باشی ، دوستت دارد

Monday, March 28, 2005

آنچه می بینم

می بینم
همین جاست
دور است یا نزدیک
صدای وسوسه با باد
یا هوای نوشیدن
گاه خوابیدن
تبسم
ستایش
انسان

Sunday, March 27, 2005

زیبایی

هرآدمی
لحظه ای را برای زیبا نشان د
دادن خودش دارد
یکی وقتی نگاهت می کند
یکی وقتی می خندد
یکی وقتی خواب است
یکی وقتی سر حال است
یکی وقتی از دستشویی بر می گردد
یکی وقتی تو حمام است
یکی وقتی گریه می کند
یکی وقتی عصبانی است
غر می زند
جوک می گوید
کار بد می کند
چیزی را می شکند
وقتی خسته است
قهوه می خورد
تلویزیون نگاه می کند
می خواهد برود سر کار یا برگردد
یا سر کار است
وقتی بوسش می کنی
وقتی بغلش می کنی
ومی گویی دوستش داری
***
به نظر خودت
تو کی قشنگی ؟

Friday, March 25, 2005

پرنده

پرنده ای
بر روی شانه ام
بالهایش گوشم را نرم می نوازد
صدای پرنده شنیدنی است

خدایی به همین خوبی

فقط نگاه کن
همین برای پرستش کافی است

Wednesday, March 23, 2005

شاید به همین نزدیکی

هوای خوبی است
شاید
به همین نزدیکی
در سرزمینی که سبز می خوانندش
صبح طلوع کرده باشد
اما
چشمهای نشسته
همیشه روز را جور دیگر می بیند

Tuesday, March 22, 2005

صدای لحظه

هر لحظه صدای ضرب خود را
برای
همه آنها که گوش می سپارند
می زند
اما
شنیدن لحظه
زمانی می خواهد برای شنیدن
اگر نباشی نخواهی شنید

Monday, March 21, 2005

عید - سال نو - من - تو -همه

اول از همه سال نو مبارک
همه کسانی که از آنها دورم ولی قلبم پیش آنها است
همه کسانی که اینجا به من نزدیکند
ولی از همه مهمتر
بابا ، مامان ، پژواک و پدرام
با با ، مامان ، پریسا ، مهسا ، سیما ، شهاب و علی
و تو
هر اسمی که دوست داری صدات کنم
هر آنچه که باعث شادی و آرامش تو بشه
می بوسمتان و اگر خدا من را به اینجا رسانده به لطف و دعا همه شما است
دست با با و مامان را می بوسم
شکر
-----------
از خدا می خواهم همه امسال به آرزوهای قشنگشان برسند و خدا در کنارشان باشد
----------
پژواک و پدرام منتظرتان هستم
پریسا و مهسا همیشه دوستتان دارم
باباها و مامان ها بهترینها هستید
----------
بعد از خدا اینجا کسی را دارم که با تمام مشکلات و خستگی هاش بیشتر از قبل در کنارم است
برای تشکر از او هرکاری که بکنم کم است
---------
از همه مهربانانی که از آنها خداحافظی نکردم معذرت می خواهم ، چاره ای نبود
--------
سال نو دور از همه شما بودم ولی وجودتان را احساس می کردم
و
صدای پدرام که ثانیه ها را می شمارد
و نیم ساعت قبل ، صدای تو
--------
از خدا و همه شما متشکرم
سال نو مبارک

Friday, March 18, 2005

سال نو

به مناسبت سال نو خانم معلم به ما تکلیف شب نداده
هونیتا زن مهربان و دقیقی است ، می دانست سال نو ایران است و کلی به ما احترام گذاشت
خدا را شکر
********
مهربان دیشب برای من خورشت بامیه درست کرده و صبح قرار گذاشت و به من داد
فقط پلو خورشت نبود تمام دنیا بود
********
خدا کمک کند بتوانم لطفش را جبران کنم

Thursday, March 17, 2005

هاشی


hashi Posted by Hello

امروز چیزی را یاد گرفتم که هیچ وقت فکرش را هم نمی کردم
استفاده از هاشی یا چوب برای غذا خوردن
یک هم کلاسی ژاپنی دارم به اسم کومی
KUMI
با هم رفتیم ناهار بخوریم به من یاد داد
خیلی جالب است
***********
فردا شب پارتی نوروز است
از طرف انجمن ایرانی ها بلطیط گرفتم و می روم
آن هم باید جالب باشد

اتاق

فروغ از یک اتاق به اندازه تنهایی گفت
من هم یک اتاق به اندازه وسعت تجربه دارم
اندازه اش برای الان خوب است
اما به زودی باید عوضش کنم
قشنگیش به این است که از یادم نمی رود
چون اتاق اول من است ولی خانه ای نیست تو تصورم بود
دوستش دارم

Wednesday, March 16, 2005

چهارشنبه سوری

تا حالا اینقدر ایرانی را اینجا با هم ندیده بودم
آتش و رقص و موزیک و ایرانی بازی
پلیس با تمام تجهیزات و اسب
آتش نشانی و آمبولانس
پلیسه ایتاده بود کنار آتیش و کمک می کرد مردم از رو آتیش بپرند
آتش نشانی هم تند تند می گفت مواظب باشین آتیش نگیرین
خبر ندارند که تو ایران تو آن شب چند نفر می میرند و کور و شل می شوند.
جالب بود و جاتون خالی

Sunday, March 13, 2005

پرستش

پرستش
شاید ساده ترین راه برای رسیدن باشد
او مهربان است
------------------------
همه امکانات برای بودن و ماندن به لطف او و کسانی تا آخر عمر حامی پرخواهی من هستند
پدر ، مادر ، خواهر و برادر
کسی که بودن و کنار او بودن دلیل آمدن است و خانواده پر لطفش
و دوستانی که چشمان پر مهرشان همیشه در دید من است
شکر

جایی به یاد همه

همیشه باید شاکر بود
پرستش ساده ترین راه دیدن است
------------------
خدا را شکر که باز می توانم بنویسم
کاملترین امکانات برای بودن
همیشه مدیون زحمت مهربانانی هستم که بار پرخواهی من را به دوش می کشند
پدر ، مادر ، خواهر و برادر
کسی که دلیل آمدن است و خانواده پر لطفش
دوستانی که همیشه چشمانشان را می بینم
و شکر

Wednesday, March 09, 2005

inja

man hanooz internet dorost nadram

be mahz ok shodan computer va internet dobareh har rouz minevisam.

Friday, March 04, 2005

inja

man injam be vaseteh vojood khoda
lotf va bozorgvari pedar , madar , pejvak , pedram , maman baba , parisa , mahsa , sima , sahab , ali
va har lahzeh be khater dashtan garmi ghalb homa
hamisheh be iad daram ke barai ma hameh shoma cheghadr mehraban hastid.
va , shokr khoda.

Wednesday, March 02, 2005

فردا

به امید خدا فردا روز دیگری است

فردا

به امید خدا فردا روز دیگری است

فردا

به امید خدا فردا روز دیگری است

Monday, February 28, 2005

دیروز

دیروز چیزی ننوشتم
امروز از دیروز می نوسیم
دیروز تمام روزهای قبلم بود
چند روز دیگر چی می نویسم

Saturday, February 26, 2005

درخت

باد بیایید
سرما باشد
آفتاب سوزان
هرچه باشد
استوارم

Wednesday, February 23, 2005

تولد

امروز تولدش است
پارسال کنار هم بودیم
قشنگ بود

Tuesday, February 22, 2005

گاهی باد

گاهی باد
گاهی صدا
همیشه هوای تو

Monday, February 21, 2005

صدای نزدیک شدن فاصله ها

می شنوم که نزدیکی به لطف او شدنی است
هم او ما را می آورد ، نگاه می دارد و دوست خواهد داشت
او
هم اوست که قدرت بودن به ما می دهد
به امید دیدارت
آمین

Wednesday, February 16, 2005

امروز

امروز را خیلی دوست دارم
پر از خبرهای خوب بود
اینجاست که می فهمم خدایی خوب
همایی خوب
نزدیکان و دوستانی خوب دارم
همیشه باید شاکر باشم
آمین

روز عشق مال تو نيست . روز عشق روز کساييه که گاه گاهي عشق رو کم ميارن. روز عشق مال اوناييه که خود خواهيهاي روز مرشون فرصت عشق ورزيدنو ازشون مي گيره. روز عشق روز من نيست. من هر لحظه عاشقم

Tuesday, February 15, 2005

شادی در چشمان ما

بازش کردیم
دور میز گرد حلقه زده بودیم
هوا سرد بود ولی من خیس عرق بودم
از شادی و عشقی که نوشته بودی چشمام تر شده بود
همه چیز را از ته دل دوست دارم
شکر

Monday, February 14, 2005

والنتاین

یک پاکت که با پست هوایی آمده
من بازش نمی کنم تا با بقیه بازش کنم
اما نمی دونی تو دلم چی میگذره
پیشم بودی ذره ذره می خوردمت
Love

Sunday, February 13, 2005

دوستت دارم

اندازش دستم نیست
یعنی نمی تونم با چیزی بسنجمش
اما آنقدر هست که من را
تا خدا
می رساند

Saturday, February 12, 2005

تو ، من ، یادگار

ای همراه من تنها با تو
تا اوج عشق هم پروازم
با قلب تو دلدار من هم آوازم
تو هم پای من
تنها با من هم آوایی
با درد من آشنایی
تکیه گاهی هم صدایی

ما فریاد عشق در قلب شب
دلگرمی عاشقهای بی صداییم
ما دل می بازیم دریا دریا
تا بیکران عاشقهای بی پرواییم

تو با من بمان ای مهربان
چون ماه شب در آسمان
بر من بتاب تا بیکران
مثل مهتاب
من تا مرز جان از عشقمان
می سوزم ای آرام جان
بر من بتاب تا کهکشان
مثل آفتاب

ما فریاد عشق در قلب شب
دلگرمی عاشقهای بی صداییم
ما دل می بازیم دریا دریا
تا بیکران عاشقهای بی پرواییم

ای تو رویای شبهای من
عشق رو ببین تو چشمای من
دستات رو تو دست من بگذار
در لحظه های دیـــــــدار

ما فریاد عشق در قلب شب
دلگرمی عاشقهای بی صداییم
ما دل می بازیم دریا دریا
تا بیکران عاشقهای بی پرواییم

ما فریاد عشق در قلب شب
دلگرمی عاشقهای بی صداییم
ما دل می بازیم دریا دریا
تا بیکران عاشقهای بی پرواییم

ما





Wednesday, February 09, 2005

والنتاین

با با من با این والنتاین چیکار کنم؟
!
تمام شد
چند روز مانده ؟
می بوسمت

Monday, February 07, 2005

صدای تو

صدای تو همیشه بار مدهوشی دارد
من
مست
با صدایت زنده ام
پیمان

Sunday, February 06, 2005

غریزه

بعضی دردها باعث قدرشناسی است
می دانم که بهتر از آن خواهم بود
می آید

Saturday, February 05, 2005

کمتر از یک ماه

قول داده است
پس عمل می کند

ما که هستيم ..؟؟؟

ما فرزندان نسلی هستيم که صنعت شان ساختن سقاخانه
سياحت اش ؛ رفتن به زيارت ائمه اطهار
طبابت اش ؛ دخيل بستن
راه حل مشکلاتش ؛ نذر کردن و سفره انداختن
مراسم ملی اش ؛ زنجير زدن و قمه زدن
تفريح و سر گرمی اش ؛ به روضه خوانی رفتن
و از همه مهمتر ؛ فرهنگش ؛ فرهنگ شهادت بود و هست
. دل شير می خواهد که خلاف جريان آب شنا کنی

Wednesday, February 02, 2005

Here I am

She's All I Ever Had
(R. Rosa - G. Noreiga - J. Secada)

Here I am
Broken wings
Quiet thoughts
Unspoken dreams
Here I am
Alone again
And I need her
nowTo hold my hand
She's all, she's all I ever had
She's the air I breathe
She's all, she's all I ever had
It's the way she makes me feel
It's the only thing that's real
It's the way she understands
She's my lover, she's my friend
And when I look into her eyes
It's the way I feel inside
Like the man I want to be
She's all I ever need
So much time
So much pain (but)
There's one thing
That still remains (It's the)
The way she cared
The love we shared
And through it all
She's always been there
She's all, she's all I ever had
In a world so cold, so empty
She's all, she's all I ever had
It's the way she makes me feel...

Tuesday, February 01, 2005

پرطلا

لبخند دیشب پرطلا چقدر عالی بود
ممنون