Tuesday, October 11, 2005

پنجره


شبها تنها رو تختم می خوابم
از پنچره درختم را می بينم که داره زرد ميشه
نه از درد
از پاييز که راه رفتن است
ولی شادی گرمی به نفسم تعلق می دهد