Tuesday, February 15, 2005

شادی در چشمان ما

بازش کردیم
دور میز گرد حلقه زده بودیم
هوا سرد بود ولی من خیس عرق بودم
از شادی و عشقی که نوشته بودی چشمام تر شده بود
همه چیز را از ته دل دوست دارم
شکر