به چراغ می نگریستم
استوانه ای با شکم گنده
و مردی
آنطرف تر
به وسعت کهکشان
و او که آنجا
با من بود
و من شادمان
خانمان پر از احساس است
از دل نرود هر آنکه از دیده برفت از دل برود هر آنکه از دیده برفت تکلیف نقطه را روشن کن payman jozi پیمان جوزی 페이만 ペイマン 払男
|