Thursday, February 14, 2008


هر کس به من یک چیزی می گوید
یکی می گوید موزمار ...، یکی می گوید تو بهترینی، آن یکی بعد از سکس می گوید پیمان تو حرف نداری ، یکی دیگر می گفت بدجنس، یکی می گفت دیوووووووونه، آن یکی آنقدر عاشقم بود که برام شعر می نوشت ، یکی دیگر بود که می گفت
You are a kiss master
آن یکی باز می گفت
one more time pls.
آن یکی خل شده بود و مدام غش می کرد، می گفت استخوانهات که به تنم می خوره بیشتر عاشقت می شوم ، همان قبلیه می گفت من اگر بخوام شوهر کنم فقط تو..، یکی دیگر بود که می گفت اینقدر بهت میدم بخوری که چاق بشوی، یکی دیگر از همان ها می گفت من عاشقتم ولی تو زندگی خصوصی من چیکار داری ، یک دیگرشون می گفت تو اینقدر خوبی که من بدردت نمی خورم حتی به مامانم هم همین را گفته بود : خانم جوزی من برای پسر شما خیلی کمم ، یکی دیگرشون می گفت من بچه ام را از تو می خوانم انگار من ...، یکی دیگر می گفت تا هر وقت که بیای کوه من باهات می خوابم ، یکی دیگر حسودیش می شود که من چرا اینقدر شعر نوشتم تا حالا و سهم آن کمتر از بقیه است
من که با ساز همه شما یکنفر خوب رقصیدم ، با ساز بقیه هم باز خوب می رقصم
مهم این است که ولنتاین است و همدیگر رو دوست داشته باشیم
***
پی نوشت : در این روز و شب گرامی شب اول قبر را فراموش نکنید، دقیقا مثل شب اول ازاله بکارت است